ستایشستایش، تا این لحظه: 17 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره
ساجدهساجده، تا این لحظه: 17 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره
مامانشونمامانشون، تا این لحظه: 38 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

فرشته های زمینی مامانی

اولین شعرهایی که یاد گرفتین

   سلام سلام بچه ها     چطوره حال شما خوب شد شمارو دیدم     به آمادگی رسیدم آمادگی جای درسه      بچه نباید بترسه   زنگ خوراکی زده شد        توی کلاس همهمه شد یکی لگد زد پای من     یکی نشست سر جای من یکی گرفتار غمه    که این خوراکی چه کمه نفسا بند اومده     گلوها غلمبه شده     شکما گنده شده     صبح که از خواب پا میشم    مثل یه غنچه وا میشم یه کمی گردش میکنم &...
13 اسفند 1390

توجه به خانم معلم و درس

عزیزای دلم الان میخوام یه کم در مورد توجه شما به درس و مدرسه بگم:  هر دوتا تون بی نهایت مدرسه رو دوست دارین هر چی بگم کم گفتم خیلی از این توجه شما خوشحالم و امیدوارم همیشگی باشه   نسبت به تکلیف هایی که خانم معلم میده حسابی احساس مسولیت میکنیناما یه چیزی میگم امیدوارم وقتی خودت اینو خوندی ناراحت نشی عزیزم: ستایش یه کم فقط یه کمی بیشتر از ساجده خانم تکلیف هاشو به موقع و زود انجام میده اما اینم بگم دقت هر دوتون تو یادگیری چیزهایی که خانم میگه به یه اندازه هست هردو فوق العاده هستین عزیزای من شما هردوتون بی نظیرین دوستون دارم ...
13 اسفند 1390

سومین کار قشنگ فرشته هام

این نقاشی قشنگ رو که با کمک من انجام دادین نقاشی ایام محرم  روزه عاشوراست که خانم ازتون خواست انجام بدین و شما هم با یه کوچولو کمک من   تونستین به خوبی انجام بدین وقتی خانم معلم کارتون رو دید کلی خوشش اومد و ازتون تشکر کرد و نقاشیتون رو برای یه مدت زیاد به تابلوی مدرسه زده بود           (((اینم عکسش گلای من)))   ...
13 اسفند 1390

بیماری ستایش

خوشگلای مامان الان میخوام در مورد اولین جداییتون تو فصل مدرسه بگم: یه روز ستایش خانم گفت سرگیجه داره خیلی نگران شده بودم اصلا متوجه نمیشدم علتش چیه چون علایم دیگه ای نداشت فکر میکردم از خستگیه هر کاری از دست منو بقیه برمی اومد برا بهتر شدنت انجام دادیم ولی انگار که نه انگار  بردمت پیش دکترت آقای رحمانی از علایم بیماریت گفتم  اونم فرستاد برا آزمایش.خیلی دلواپس بودم بخاطر همین سرگیجه مجبورشدی 3 روز به مدرسه نری ولی اجی ساجده رو میبردم تا از درسهاش عقب نیوفته و آجی هم همه روز تکلیف هایی رو که خانم میداد برات می آورد تا تو هم عقب نیوفته با کمک من  خدارو شکر از بقیه عقب نیوفتادی دل خانم معلمت حسابی برات تنگ شده بود تو هم دیگه ...
13 اسفند 1390

دومین تکلیف (نقاشی زمستون )

فرشته های من اینم یه کار خوشگل که انجام دادین از دیدن این نقاشی ها و کارها کلی لذت میبرم امیدوارم همیشه موفق باشین این عکس ها رو اینجا میزارم تا از دیدنشون وقتی بزرگتر شدین با تمام وجودتون لذت ببرین که مطمینم همینطوره                              بی نهایت دوستون دارم ((( اینم عکس نقاشیتون )))   ...
6 اسفند 1390

اولین کاردستی کوچولوهام

عزیزای دل مامان سلام به رو ماه قشنگتون که ماه از دیدن روی قشنگتون شرم میکنه وترجیح میده پنهون بشه   امروز میخوام در مورد اولین کاردستی که درست کردین بنویسم و عکسش رو براتون بزارم این اولین کاری بود که با تمتم وجودتون با شوق زیاد انجام دادین ((( اینم عکسش )))   ...
6 اسفند 1390

سلام دوباره

سلام به همه دوستای گل فرشته هام و دوستای خوب ومهربون خودم امیدوارم که این نبود چند ماها منو به حساب بی توجهی من نسبت به خودتون نگذاشته باشین ا.مدیم تا دوباره با شما عزیزان همراه بشیم دیر ب دیر شاید سر بزنیم اما قول میدیم  لطف شماها بی جبران نمونه لطفا عذرخواهی مارو قبول کنین به امید روزهای خوب و قشنگ ...
6 اسفند 1390
1